حسینیه آینه ها

حسینیه آینه ها

۱۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مظلومه» ثبت شده است

در آن صبح آکنده از نور

 لحظه زادن فرامى رسد. زمان آن رسیده است تا فاطمه در آسمان دنیا بدرخشد، پَرى زمینى پدید آید، تا زندگى را آغاز کند، تا سفر عمر در کره ى حوادث آغاز شود.

 

پدر به مادر که از درد به خود مى پیچید گفت:

- این جبریل است، به من مژده مى دهد فرزندمان دختر است. مادرِ یازده ستاره.

 

در آن صبحِ آکنده از نور، خانه ى خدیجه سرشار از آرامش، شادمانى و انتظار بود. فاطمه، بر درهاى دنیا مى کوبید.

 خدیجه، از دردهاى زایمان، رنج مى کشد و مى اندیشد از کدام ماما خواهش کند؟ به دنبال کدامین زنِ مکّى بفرستد؟

 

در لحظه اى نورانى و لبریز از بالهاى فرشتگان، چهار بانو از ژرفاى تاریخ به اتاق گام مى نهند.

بانوان بى همتاى نزد خدیجه مى آیند، به زودى، ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۳۴

خدا که همه چیز را آفرید و کارها را راس و ریس کرد و به خودش احسنت گفت،

پیامبرش را نگاهی کرد. لذّت داشت دیدن بهترین موجودات. این که اوّلین کسی را که می آفرید بهترین کس هم باشد واقعاً برای خدا مبارک بود. خود پیامبر هم گفته بود که اولین آفریده ی خدا من بودم.

 

بعد خدا رو به پیامبرش کرد و فرمود: «ای احمد، اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم. و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم. و اگر فاطمه نبود شما دو تا را نمی آفریدم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۳۰

إنا أعطیناک الکوثر

 زهرا علیهاالسلام، کوثر خداست.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۶

روضه ی مینو

این شعر کمی طولانیست اما پر از حرف و سخن و زیبائیست. خواندن حداقل یکبار آن، به شما پیشنهاد می کنیم.

 

گلچهره بتی شوخ وش و چابک و چالاک 

یغمایی و غارتگر و تاراجی و بی باک

 

از نیم نگه هوش ربود از سر ادراک 

ز ابرو، دو کمان بست و ز گیسوی، دو فتراک

 

تیر نظرش کرد گذر از دل افلاک 

ز افلاک نشینان باز برخاست هیاهو

 

خورشید وشان، پرده ز رخسار فکندند 

سیمین بدنان سایه، سمن وار فکندند

 

از زلف، بتان بر رخ، زنار فکندند 

شوخان نه که شیخان سر و دستار فکندند

 

صوفی صفتان خرقه ی پندار فکندند 

تا شعشعه ی طلعت او تافت ز هر سو

 

از مشرق جان سر زد، تا عارض جانان 

........................................... ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۸

شعری از بهمن صالحی

 

بانوی آب

چون هاله ای ز عاطفه ی ماه

با جامه ای ز نور

در قصر آفرینش کامل

خورشیدوار، ایستاده به درگاه.

 

نامش،

ظهور زهره در آفاق عشق

مهرش،

فروغ سرمدی دلهاست

با ابر مهربانی دستانش

 

بانوی آب

در لحظه های آبی رویاست

آئینه ی کرامت دریاست.

 

او،

والاترین امیره ی گلها

در وسعت مدائن روحانی است

 

شعر شرف

بر سینه ی کتیبه ی تاریخ

اسطوره ی شگفت طهارت

منظومه ی فضایل انسانی است

 

گهواره ی دو شیر شجاعت

در جنگل ستاره و خنجر

 

باران شامگاهی،

بر گسترای مزرعه ی کهکشان

 

آموزگار صبح،

در پاکی و صفاست

بانوی باستانی دلها،

آمیزه ی تعقل و پرهیز

معنای زن،

در مکتب مبارک قرآنی است.

با او سخن جز با وضوی اشک، مگویید

وز او نشانه ای

جز در جهان ساکت و خاکستری خواب مجویید

کان نخل رنجیده، و آن سرو سوگوار

از مرگ ارغوانی خورشید-

تعبیر صادقانه ی اندوه

در شعر ناتمام جوانی است،

 

بانوی بانوان

برج بلند و سبز رهایی

از خاک و خاکیان

معراج نور از پهنه ی زمین تا عرش آسمان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۰

لحظه ها 

لحظه هاى ناگوار و تیره بود 

 بر سکوت باستانى زمین 

ظلمتى عمیق چیره بود 

 آمدى 

- مثل ماه - 

 در میان رودى از ترانه و سرود

با تنى کبود

 هاتفى 

در میان آسمان شب 

 از طلوع روشن تو گفت 

ناگهان 

 یازده ستاره 

درادامه ات شکفت! 

 

 شعر تولد / یدالله گودرزی / کتاب  آخرین قبیله شرقی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۲

حیات در درون رحِم راه مى یابد و فاطمه علیهاالسلام در دلِ تاریکیهاى سه گانه همانندِ مرواریدى سرشار از درخشش آسمانى مى درخشد. اندک اندک- بسانِ مرواریدى در دلِ صدف- فاطمه رشد مى کند.

جنین، مى درخشد، سبک است، زلال است، آکنده از نور است، چه بار خجسته اى!

خدیجه، او را حس مى کند، غرق در خرسندى مى شود, فاطمه، در قلب خدیجه جاى دارد، در روح او، مرواریدى پاکیزه، درون صدفى آکنده از نور.

جنین، رشد مى کند و از ژرزفاى رحِم، خدیجه درمى یابد جنینش حرف مى زند، واژگانى کودکانه که دلپریشیهاىِ مادر بى قرارش را مى زداید، آشفتگیهاى همسرى که گردباد تلخکامیها و روزگاران بر شویش مى وزد. تا ریک اندیشان، سوداى خاموشى نورى را دارند که از دور دست آسمان مى آید، خدیجه، هراسان، پریشیده و اندوهگین است، پس فاطمه با زبان پاک جنینى بدو مى گوید: «مادرم دل افسرده مباش! خداى با پدرم است».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۰

برخاست بانوى آب 

پوشیده در خموشى و باران 

آیینه دار پاکى نامش 

دریا و آسمان 

 

گرد حریم او، بیت الحرام نور 

پیوسته در طواف

قدس و مناه و طور 

 

سروبلند باغ محمد 

چشم على، چراغ محمد

 

اى شانه نحیف

اى برکشیده معنى زن را 

اى از ازل به دوش گرفته 

بار عظیم فاطمه بودن را 

 

سیب درخت وحى 

شرق سپیده هاى مکرر

از ابتداى عشق تا دور دست روشن تاریخ 

 

رود همیشه جارى کوثر 

سرو بلند باغ محمد 

چشم على، چراغ محمد 

 

شعری از: محمد رضا محمدى نیکو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۸

تولد، لحظه ى آغاز زندگى آدمى نیست، آغاز فصلى نو در تاریخ اوست. پیش از تولد، پیشگوییها و ریشه ها هستند، پیشگوییهایى بسانِ آبستنى ابرها قبل از آن که ببارند.

در زندگى زهرا علیهاالسلام، رازهایى است گشوده و رازهایى سر به مهر، همچون مرواریدى در صدف، خفته در بستر دریاچه اى زلال.

جستجوگر آغاز زهرا، درمى ماند، نمى تواند آغاز و ریشه ها را بیابد. پیشگوییها و سرآغازهاى این حضور بانوانه براى تمام بانوان تاریخ.

تنها محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم است که راز فاطمه را مى داند، راز آغاز، ظهور و ریشه ها را.

همه چیز از یک میوه در بهشت آغاز شد. از سیب و گلابى و از هر آنچه که در آن سرزمینِ جاودانه در دوردست روییده است؛ جهانى که جز پیامبران کسى آن را کشف نکرد.

فاطمه از آنجا آمد، دوشیزه اى از بهشت، «پَرى زمینى»، آن گونه که محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم وى را نامید. هنگام معراج، زهرا زاده شد در لحظه هایى دور از زمینِ پُر جاذبه، دور از ثقل مادّه، آنجا، نطفه کودکى بسته شد که به زودى در زمین متولّد مى شد.

عناصر سازنده ى او زمینى و ملکوتى بودند، گِلى آغشته با عطر مینو، عناصرى از نور آسمانى.

آیا همین راز آن نیست که هرگاه محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم دلش هواى بهشت مى کند زهرا را مى بوسد؟ عطرِ زهرا، عطر بهشت است، عطر سیب، عطر گلابى، بوى خوش نخل و همه ى میوه هاى جاودانه  در این پدیده لطیف حضور دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۶

ای کوثر خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۲

سالروز ازدواج حضرت عبدالله علیه السلام و آمنه سلام الله علیها والدین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

 

روز نوزدهم جمادی الثانی سالروز ازدواج این دو جواهر هستی حضرت آمنه و حضرت عبدالله علیهما السلام می باشد، و جا دارد که معرفت و شناختمان را نسبت به این بزرگواران بالا ببریم

حضرت عبدالله علیه السلام که بود؟

حضرت عبدالله علیه السلام پدر بزرگوار حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله در میان فرزندان عبدالمطلب علیه السلام امتیاز و محبوبیّت ویژه ای داشت. پاکی و صداقت، نور نبوّت و معنویت، اندامی جذّاب، سیمایی دلنشین، اخلاق نیکو و کمالات معنوی، شخصیت این جوان قریشی را محبوب دلها، مورد تکریم تک تک مردم جزیرةالعرب و دوست داشتنی ترین چهره حجاز ساخته بود. (1)

حضرت آمنه سلا م الله علیها کیست؟

آمنه علیهاالسلام دختر وهب، مادر رسول خدا صلّی الله علیه وآله نیز، فضائل اخلاقی و ویژگی های والای انسانی را از پدرش وهب بن عبدمناف و مادرش برّه به ارث برده بود.

نظر اهل بیت علیهم السلام در مورد والدین پیامبر صلی الله علیه و آله  رسول اکرم حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله بارها به ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۸

 

امام صادق «ع»:

«دختران، حسنه و نیکی اند، و پسران، نعمتند.

و همانا بر حسنات ثواب و پاداش داده می شود ولی از نعمت سؤال و باز  خواست می گردد.»

 

یکی از جنبه های حسنه بودن دختران، خود وجود آنان و بها دادن به آن هاست، چرا که مبارزه ای عملی با فرهنگ جاهلی است. از جانب دیگر حسنه شمردن آن ها این توهم غلط را نفی می کند که آنان سر بار زندگی اند، با این گمان که این فرزندان پسر هستند که می توانند باری از دوش پدر و مادر بردارند.

در روایت بعدی، بهشت، پاداش کسانی معرفی شده است که دارای فرزند دخترند. واضح است که صرف داشتن فرزند دختر نمی تواند چنین پاداشی را به دنبال داشته باشد بلکه در یک فضای اسلامی و در یک زندگی سالم با شرایط مورد توجه اسلام، چنین ارزشهایی نیز معنا پیدا می کند و داشتن فرزند دختر و حضور او یک ارزش به شمار خواهد رفت.

 

#حضرت_زهرا #حضرت_فاطمه #ولایت #فاطمة_الزهرا #فاطمه #زهرا. #حسینیه #حسینیه_آینه #فاطمیه93 #ام_ابیها #صدیقه_کبری #صدیقه #اهل_بیت #14معصوم #14آینه #پنج_تن #اصحاب_کساء #aayeneha #fatima

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۳

تندتند به همسرش سر می زد. اگرچه کار بیرون از خانه زیاد بود، ولی نمی شد خدیجه را تنها گذاشت. زن های قریشی هم که دور و بر خدیجه را خالی کرده بودند.

یک روز پیامبر وارد منزل شد و شنید که خدیجه با یکی دارد حرف می زند. پرسید: «با کی صحبت می کردی؟» گفت: «با جنینی که در رحم دارم. او به من انس گرفته.»

فاطمه از اولش هم هم دم بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۱

فاطمه اى همسر شیر خدا 

دخت نبى، شافع روز جزا 

 

اى که تو بر آل کسا محورى 

بر سر زن هاى جهان افسرى

 

جان جهان نفس مسیحاى توست 

نون و قلم نطق شکر خاى توست 

 

مبدأ قانون شریعت تویى 

نیّر مشکات حقیقت تویى 

 

سر تو شیرازه قالوا بلى است 

قائمه عرش، زنامت به پاست 

 

بضعه پاک تن احمد تویى 

طور لقا، جلوه سرمد تویى 

 

شأن تو این بس که تو را داده اَب 

ام ابیها لقب اى منتخب

 

نخل نبوت ز تو شد بارور 

باغ امامت ز تو شد پر شجر 

 

مهر تو رخشان ز بلنداى عرش

سفره تو گستره عرش و فرش 

 

علت غائى به دو عالم توئى

جوهره عالم و آدم توئى 

 

خلق، تو را، امر، تو را جان توراست 

جلوه گه صورت جانان تو را ست 

 

انس پیمبر به وجود تو بود 

سینه او طور شهود تو بود 

 

شمعى و خوبان همه پروانه ات 

کعبه دلها، رخ جانانه ات 

 

پردگیان حرم کبریا 

بسته کمر خدمت امر تو را 

 

سیر رسل اوج به معراج توست 

کعبه دلدار ز منهاج توست 

 

کوثرى و چشمه فیض خدا 

از تو زند جوش زلال بقا 

 

دور فلک تابع فرمان تو 

خیل ملائک همه دربان تو 

 

هستى ات آیینه «الله نور»

مهر درخشنده «یوم النشور»

 

جام حیا مست زصهباى توست 

واژه اى از دفتر معناى توست 

 

زهره و انسیه حورا تویى 

نور دل سید بطحا تویى 

 

صبر و رضا طفل دبستان توست 

ریزه خور سفره احسان توست 

 

دهر ندیده است چو تو دخترى 

هر چه بدیده است تو زان بهترى 

 

گلشن رضوان طرف افزار ز توست 

چهره مهتاب دل آرا ز توست 

 

گر تو نمى آمدى اندر وجود 

کى اثر از عالم ایجاد بود 

 

گشت نهان بر همه کس تربتت 

تا بشناسند غم غربتت

 

شعری از : محمد جان قدسى  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۲

 

مدتی بود پیامبر دور از خدیجه توی حرا نماز می خواند. فرمان خدا بود. بعد از چهل روز، جبرئیل سیبی از بهشت آورد، داد به او گفت: «بخور محمد!»

پیامبر سیب را باز کرد، نوری از آن بیرون آمد. ترسید. جبرئیل گفت: «بخور! این نور کسی است که قرار است دختر تو باشد، اسمش توی آسمان منصوره و روی زمین، فاطمه است.»

محمد پرسید: «چرا منصوره!؟ چرا فاطمه!؟»

جبرئیل گفت: «منصوره است چون، در آسمان نصرت دهنده ی دوست داران خودش است و روی زمین فاطمه، چون شیعیان خود را از آتش جدا می کند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۰۹