عجله
هر بار که فاطمه، زمان تولد فرزندش میرسید و پیغمبر بیرون مدینه بود علی صبر میکرد تا پیامبر از سفر برسد و اسم بچه را بگذارد. زهرا که به پسر سومش آبستن شد، شاید پیغمبر چون میدانست که تولد سومین پسر فاطمه را نخواهد دید، اسمش را زودتر گذاشت؛ محسن.
حسین شش هفت ماهه دنیا آمده بود. کسی چه میداند؟ شاید اگر آن بلا سر فاطمه نمیآمد محسن هم همان روزها متولد میشد؛ بدون درد. توی تولّد سه چهار تا بچهی اوّلش حوّا و هاجر و آسیه و یکی دو تا دیگر از این خانمها بودند و کمک میکردند و توی تولّد محسن، تازیانه ودود و آتش و شمشیر و خنجر و از این چیزها بود و کمک میکردند. طفل معصوم تاریخ تولد و وفاتش یکی شد. سنگ قبر هم ندارد. نهایتاً از روی رجا اطراف دهلیز خانهی امیرالمؤمنین که رسیدید میتوانید بگویید:
«السلام علیک یا محسن بن علی، یابن رسول الله»
#شهادت #حضرت_زهرا #حضرت_فاطمه #شهید #ولایت #وصایت #تسلیت باد. #ایام #فاطمیه بر پیروان #راه_زهرا، #شیعیان #فاطمة_الزهرا #فاطمه #زهرا تسلیت باد. #حسینیه #حسینیه_آینه #فاطمیه93 #ام_ابیها #صدیقه_کبری #صدیقه #اهل_بیت #پنج_تن